arazli

يئني بينابلي (بناب جديد)حوسئن آرازلينين اؤزل وئبلاگي

حضور و تاثير زبان تركي بر ديگر زبان ها

يكي از بحث هاي بسيار مهم  مرتبط با زبان تركي  حضور و تاثيرات اين زبان در زبانهاي ديگر است . چرا و چگونه زبان تركي در زبان هاي ديگر حضور دارد و در آنها نقش / دخالت و تاثيرات عميق ريشه اي و بنيادين گذاشته است. علت چيست؟تسلط زبان تركي بر زبان هاي ديگر اولا از منظر ساختار / فرمول/ قواعد/ افعال / تيب/ سيستم / فنوتيب/ ژنوتيب/مورفولوژي/فنوتيك و ساير قدرتها و خصوصيات ذاتي اين زبان قابل بررسي است. ثانيا تسلط و يا شرايط جغرافيايي / تاريخي / علمي/ عقلي/ مدني/ فرهنگي/ اعتقادي/ فكري و ... تركها و زبان  تركي برخي از ديگر دلايل اين امر مي باشد.

حضور كلمات خارجي  در يك زبان سند و ردو بايي از خالق يا كاشف آن جنبه از تفكر / تمدن/ فرهنگ/ اخلاق/ خوبي/ بدي / انسانيت يا ضد انسانيتي است كه در زبان مبدا به وجود آمده است و مي تواند نشانگر تسلط/ قدرت/ زيبايي/ جذبه/ دقت/ فصاحت / فقدان / خلاء و يا مطلوبيت ظاهر و باطن آن لغت خارجي در زبان مقصد باشد. تعامل و تاثيرات زبان /فرهنگ و تفكر ترك در اكثر اقوام ملل  و زبانهاي آسيا و اروبا در كميت ها و كيفيت هاي مختلف ديده مي شود و از شرق و كره/ چين/هند/ ايران / اعراب / روسيه / اسلاو تا يونان / روم لاتين / و ژرمن وجود دارد و خود گوياي اصالت / قدمت/ تمدن و فرهنگ /تفكر و زبان ترك است.لغات بسوندها و ساير  اجزاء تركي حاضر در زبانهاي ديگر داراي شناسنامه / ريشه / و به راحتي قابل رديابي هستند چون قوانين و اصول حاكم بر زبان تركي فورموليزه سيستماتيك و مختص مي باشد.  تاثير تركي بر تاجيكي يا فارسي قبل از هر چيز بسيار جالب است. اولا گرامر تاجيكي يا فارسي را از سيستم هند و اروبايي خارج ساخته است  يعني فعل را به انتهاي جمله برده است و مكان /مفعول/ قيد/و متمم را نيز به هم ريخته است ثانيا لغات بسياري را به تاجيكي وام داده است ثالثا بسوندهاي بسياري را در مورفولوژي فارسي يا تاجيكي وارد كرده است نظير :ان ، سان ،سا،ك،ق،خ،ش،الف،مان/من/مند،تك،آنه،لو،چي،مه، چه،ر،لاق/ لاخ،داش،قي،نگ ،چ،غ....

بعلاوه لغات /ضرب المثل ها/ كنايات/ استعارات / بسياري از طريق گرته برداري و ترجمه ي لغت به لغت  از تركي وارد فارسي شده است. امثال و حكم و لغت نامه ي دهخدا از مصاديق اين جريان است و بسياري از اين ترجمه ها تحريفي از اصل تركي است. مثلا « مسجد كبود » و « درياي سياه» نمي تواند معني درست « گؤي مچچيد» و « قارا دنگيز » باشد چون رنگهاي ياد شده تركي در اين اسامي داراي مفاهيم اعتقادي و جهت نيز هستند و يا از دئوه قوشو/ دميريولو/ يئر آلما و سيغير ديلي به ترتيب شتر مرغ راه آهن سيب زميني و گاو زبان پديد امده. در ادامه كلمات تركي مصطلح در تاجيكي (فارسي) را به شكلي كه در تاجيكي / فارسي رايج است خواهيم نوشت  . در تركي تلفظ و بطبع ظاهر كلمه متفاوت است و چون در فارسي قانون صداو نيز برخي صداهاي تركي وجود ندارد لاجرم ظاهر كلمه به هم مي ريزد. براي مثال به شكل اصلي چند كلمه تركي دقت كنيد: يورغا =يورغه ، قاتير=قاطر، چاليش = چالش، قونچا=غنچه، قولو= قلي، ياراق= يراق،ياغما= يغما، قيرميزي= قرمز، قارامان=قهرمان، گولله= گلوله، توفنگ= تفنگ،  به ي = بيگ، سانديق = صندوق، قوْوورما= قورمه، تاباق=طبقه و بايلا= بياله.‍

در اينجا ما به اشكالي از فرهنگ و تمدن ترك اشاره خواهيم كرد كه همراه با نامشان بر ايران و بعضا تا هندو چين تاثير گذاشته است.

ابتدا لباسها و اصطلاحات مربوطه همراه با نامشان ، كه تركها به ديگران آموختند: كت،شلوار،شال، آرخالق ، قبا ، چادر، تومان ، سارق ، چارق، بالتار، بالتو ، چكمه ،كباچه،چارقد، چاقچور ، تور،جوراب ، لچك،چوقا/ جوخه، چتر،آستر،آستين ، چاك ،چين ، يقه ،كر، دكمه ،سنجاق ، منجق و لوازم جانبي لباس مانند قيچي و اطو(از فعل اوتمك به معني  اطو كردن كز دادن ). در نتيجه حفريات  قرن 19 خدمات ارزنده ي تركان ايغور به عالم بشريت از قبيل خانه سازي  اختراع چرتكه مجسمه سازي لباس نقاشي و اشياء خانگي اروبايي ها را شيفته كرد نقاشي هاي آبرنگ  آنها تصوير لباسهاي قرن 20 را به خاطر مي آورد كه در موزه هاي باريس برلين و لنين گراد حفظ شده است .  فون لوكوك مستشرق آلماني  مي نويسد كه نمونه ي لباسهاي اروبايي در قرون وسطي و قرنهاي بعدي از تركستان به اروبا آورده شده است. بروفسور montandon استاد قوم شناسي دانشگاه باريس مي نويسد كت و شلوار با حمله آتيلا از تركستان به چين و اروبا رسيده و كلاه قالباق يا بؤرك و چكمه با تركان به ايران آمده است..

آذوقه و غذاي تركي كه همراه با نامشان وارد زبان و فرهنگ اقوام ايراني شده است :بلو / چلو/قيمه / قورمه / كباب /كنجه    / شيشليك / دولمه / آش / سومو /كوماج / كوكا/ قوروت / آغوز دلمه /خامه / چاخير/قيميز و ملزمه غذا  و غذا خوري  مانند :اجاق / قازان / قابلمه / قوري / قوطي / ساغر / بياله / قمه / چاقو / چنگال / قاشق / بشقاب / تابه و......

گفتني است غذاهاي تركي به لحاظ تنوع به همراه غذاهاي چيني و فرانسوي در دنيا مقام اول را داراهستند.

خانواده ي ديگري از فرهنگ /هنر / تمدن و لغات تركي دخيل در   ايران  بدين صورت است :: قالي /گليم / جاجيم / چووال / چنته / بقچه / بالاس / تشك / حوله / فرچه / آينه و نيز تالار / دالان / خانه / خان / سكو / اتاق / دام / طبقه / طاق / طاقچه / ميز / چادر / چيق / آغل/ چراغ /ساروج / بلوك / كوي  كوچه /و.... كه خود گوياتر از هر توضيحي در تائيد / نفوذ و تاثير اين جنبه از  هنر و تمدن ترك است.

قالي بازيريك متعلق به سده ي 4 قبل از ميلاد كهن ترين قالي گره دار جهان به شمار مي رودو از ناحيه ي آلتايي تركستان كه داراي گورهاي تبه اي سكاهاست كشف گرديده است. جالب است بدانيد كه در ايران تنها قالي قشقايي است كه سبك (ايلمه /گره)و برخي نقوش آن دقيقا مانند قالي بازيريك است. عجيب نيست اگر صنعت قالي در ايران و جهان در انحصار تركهاست  چون اين هنر در ميان ترك ها داراي اصالت است. عالي ترين و مشهورترين هنر   قشقايي در دنيا قالي قشقايي است كه از زيباترين قالي هاي جهان به شمار مي رود.

لغات و اصطلاحاتي مانند " توب / تفنگ / خمباره / قنداق / چخماق / ماشه/ لول / ميل / خان / گلنگدن / باروت / فشنگ / ساچمه   / گلوله / بوكه / قطار و ...." تركي هستند . بعلاوه به دليل زبان حاكميت ارتش جنگ و نظام بودن تركي لغاتي نظير:چريك / داروغه / قراول / گزمه / بكچي / قابوچي / چاووش/ ساخلو / سان / قرق / كشيك / باج / چباول / يغما / ياغي / سوخما و بيرق /برچم نيز تركي هستند .و برخي لغات و درجات نظامي كه در زمان بهلوي از تركي گرته برداري شده است :نظير : گزمه=گشت / اون باشي = سر جوخه ، باش چاووش = سر گروهبان / يوز باشي = سروان/مينگ باشي = سرهنگ

مفاهيم و لغات تركي كه مبين عناوين سياسي /اجتماعي / حكومتي و نظاير اين هستند مانند :خاقان/ قاآن ،خان / شاه /كيخا /بيگ /كلانتر / سالار/ غلام/ نوكر/ چاكر/ چوبان/ بابا/ ننه/ آقا/ خانم/ خاتون / دايي/ بي بي /داداش وآبجي ......

خود لغت بول و واحد هاي بول تركي نظير تومان / قوروش / قران / شاهي و قاز ...

لغات فني و صنعتي تركي نظير  تاير/ تسمه / تومار / آچار/ يراق / يدك / قايق /سورتمه / كابوت / قبان / چاب / چكش / برقو و ياتاقان و....

لغات هنري موسيقي و ساز هاي تركي مانند :كوك / ساز / كرنا / سورنا / باغلاما / تار /    سيتار( ريشه ي اين واژه كلمه ي سيت تركي به معناي نور / آتش و روح است ثانيا سه تار داراي چهار سيم است) چوگور ، قوبوز....

افعال و مصدر هايي مانند كؤچمك/ قابماك /چابماك / چاوماك / سورمك / تؤكمك / تبمك/ توبتاماك / چاليشماك و....  در فارسي تبديل به ريشه شده اند.

در بخشهاي عظيمي از آسيا و ايران اسامي كوهها /رود ها/ دريا و درياچه ها و ساير مناطق جغرافيايي در حالت اورژينال و دست نخورده   تركي بوده و است. اما قابل تامل و جالب اينجاست كه در ايران اسامي حيوانات و گياهان بسياري نيز تركي است نظير :مارال / جيران/ كل / لؤك / قوچ / ديلاق / قاطر / سونا / درنا / قوش / قارا قوش / قرقي / قو/ قاز ،غاز/باز / دال /اردك / كركس / بلدرچين / لك لك / قورباغه / قزل آلا/اوزون بورون/ شغال/لاچين/قره غاز....


قايناق: http://turkmurunu.blogfa.com/post-316.aspx